زمین که متولد شد،کوچک بود و ابی،نرم و روان
هر روز که از زندگی زمین می گذشت انسان های بیشتری بر روی ان متولد می شدند
زمین هر روز شاهد بزرگ شدن انسانها بود
انسان ها هر چه بزرگتر می شدند سنگتر و سردتر می شدند
زمین سنگ شدن انسان ها را می دید و هر روز فریاد می زد
که روان بودن خوب است،ابی ارامش است
اما انسان صدای زمین را نمی شنید
هر چه که می گذشت انسان سنگتر می شد
زمین از سنگ بودن انسانها سردش شد،او هر روز سختتر می شد
گذشت.....
امروز دیگر زمین دست خورشید را روی شانه هایش حس نمی کرد،او نگاه ماه را نمی دید
زمین سنگ شد انسان هم
سلام سما
زمین هر چه سرد
یا
که گرم
یا که . ..
باشه
انسانها انس گیرنده اند وهمین ما را بس
سلام
وای به حال ادما اگه عادت نبود
و
انسان هم
مهربان
محبوب
عاشق
و
.
.
.
سما قسمت پر لیوان را بین وخودت را خلاص کن
کاملا مخالفم
.
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
.
.
.
ناتانائیل(سما) بکوش عظمت تو در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان می نگری
همیشه که نباید نگاه مثبت باسه
گاهی نگاه منفیم لازمه
بسیار زیبا بود دوست عزیز
مرسی دوستم
سلام ...
روز بخیر
بله با تبادل لینک موافقم
من شما رو لینک کردم
شما هم لینک شدید
سلام
برای شروع خوب بود آفرین
سلام
وبت قشنگ هست امیروارم موفق باشی